سالگرد عقد
سالگرد عقد بابا ومامان با این تفاوت نسبن به سالای قبل که تو هم وجود داشتی اون شب یه عروسی داشتیم داداش علی (داداش زهرا) و روز٩/١/٩٣ عقد نیکتا بود که سالگرد جشن عقد مامان و بابا بود ایشالا تو فولدر ماه ٦ همه عکسا رو میذارم برات
نویسنده :
مامان
19:28
اولین سال با تو بودن
امسال سال جدیدی بود برامون.برا منو بابایی برا مامان جون بابا جون خاله وعمه ها وهمه چون تو بودی مخصوصا برا منو بابایی جالب اینجاس که تو کلمه بابایی هم تو چند روز اول سال ٩٣ بیان کردی بوس بوس بوس بوس تحویل سال رو پیش مامان معصومه وبابا احمد بودیم و بعدش رفتیم پیش مامان اکرم و جای بابا حبیب چندین سال که خالیه ای کاش بود و نوه هاشو بغل میکرد.جاش سبز.ایشالا همه باباها همیشه پیش بچه هاشون باشنو روزای دیگه هم که مهمونی وتفریح
نویسنده :
مامان
19:16
11 اسفند تولد بابایی
شب قبل از رفتن بابایی به تهران تولدش بود نه جشنی نه کیکی بود ولی کادو برقرار بو دو تا شلوار خریدم براش یه جین و یه پارچه ای مبارکه و بازم عکسا رو بعد میزارم
نویسنده :
مامان
3:03
خیاطی مامان جون
این روزا خیلی کار دارم. همش خیلطی خیاطی اخه میخام با پول خودم برات هدیه عیدی بگیرمو هم برا بابایی
نویسنده :
مامان
3:00
وزن پایان 5 ماهگی
امروز تو رو با وزنه خودمون وزن کردم ٨ کیلو شده بودی البته با وزنه خودمون.میخام ببرم بهداشت با وزنه اونا بکشم تا دقیق بشه
نویسنده :
مامان
2:59
شروع غذا با اب برنج
امروز سه روزه که غذای کمی داری میخوری.نوش جونت .خدا رو شکر خیلی دوس داری
نویسنده :
مامان
2:56
عروسی
عزیزم تا الان سه تا عروسی رفته یکی تو سهماهگی .عروسی دختر عموی دختر عمه بابایی یکی ٤ ماه و ٥ روز.عروسی بیتا.عکساشو میذارم یکی هم ٥ روز مونده به پایان ٥ ماهگی.پسر پسر خاله مادر جون .پسر جمشید
نویسنده :
مامان
2:55
پیشرفت های 5 ماهگی
از بدو تولد تا الان دو تا کلمه بووو و اغا رو خیلی واضح بیان میکنی خنده های با صدای بلند داری که ادمو به وجد میاره راحت تی وی نگاه میکنی شعر خسنی رو خیلی دوس داری و باهاش ساکت میشی شعر گنجشک لالا رو دوس داری سه بار نا الان بهت اب برنج دادیم که بالاش نیوردی اصلا دمر میشی خیلی راخت با دستات وسایل که بهت میدیم میگیری دستامونو رو لثه هات محکممیکشی ولی امیدوارم خالاها دندون در نیاری برا خودت تو تنهایی حرف میزنی پاهاتو جفت میکنی و خودتو به بالا هل میدی تو روروک میشنی وی مدت کم با ذوق دستاتو میکنی تو دهنت و میخندی بالا سرت که میام شکمتو میدی بالا یا سرتو میدی بالا که بغلت کنیم وقتی خوابیدی سرتو بالا میکنی که بلند ...
نویسنده :
مامان
2:52