محمد متین خادمیمحمد متین خادمی، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

محمد متین خادمی

کاش ما هم میرفتیم شمال ولی.......

٢٦/٥/٩٣ شنبه سلام گلم میدونم که خوبی چون خیلی مواظبتم شیطون بلا امروز با مامان اکرم و خاله مریم رفتیم بوستان رفیع.خاله مریم دو تا نخودچیش هم اورده بود. سام هم که طبق معمول همش میرفت بازی میکرد. سینا هم پیش من بود بعدش با بابایی رفتیم شام بیرون.یه مغازه هم که تازه باز کرده بود برا تو شلوار پیش سینه دار خریدم بعدا عکس شو برات میزارم ولی به جیب مامان اکرم. بعدش که اومدیم خونه مامان معصومه و عمه مرضیه و بابا احمد داشتن واسایل سفر رو می بستن. فردا صبح زود دارن میرن مشهد و شمال. منم چون دیگه تو الان 30 هفته هس که خدا تو رو گذاشته تو شکم مامانی نرفتم.ولی ایشالا تو رو سال تحویل میبریم امام رضا. دوست دارم گلم
26 مرداد 1392

جمعه اخر ماه رمضان

تاریخ 11/5/92 الان 28 هفته و 2 روزه که خدا تو رو  در شکم مامانی گذاشته. با دایی بابایی و خواهر خانماش و برادر خانمش رفتیم باغ اموزش و پرورش. ولی شب که اومدیم خونه با بابات قهر بودم .خیلی ناراحتم از دستش.پیشش هم نخوابیدم.میخاستم قهر کنم برم خونه مامانم اینا ولی خواب بودن. از همون اول رفتن حالم رو گرفت.رفته بود پایین منظر بود که من وسایلارو بیارم.ساعت5 رفتیم ،هنوز نهار نخورده بودیم چون صبحانه  
25 مرداد 1392